آزادۀ خموشِ گوشهگُزین*
تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۱۵۰۷۹۶
اگر به وبسایت نورمگز سری بزنید و نامش را جستوجو کنید، هر آنچه خواهید یافت، غالبا با موضوع حافظ خواهد بود زیرا او سراسرِ عمر، دل در گرو خواجه شیراز داشت چنانکه دوست داشت در جوارِ لسانالغیب به خاک سپرده شود. او در این سالهای پایانی عمر کموبیش در انزوا زیست ولی حالا که رفته است، بهیقین قدرش بیشتر دانسته خواهد شد، اما افسوس که نیست تا ارجها و اجرها را ببیند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«پرویز خائفی» که در نخستین دقایق بامداد سهشنبه ۲۶ شهریور، بهسبب مشکل تنفسی و متعاقب آن، ایست قلبی، در بیمارستان نمازی شیراز دار فانی را وداع گفت، ۸۳ سال عمر کرد. در شیراز زاده شد و در همان شهر جان سپرد و قرار است پنجشنبه ۲۸ شهریور در زادگاهش به خاک سپرده شود.
او که نوه میرزا اسماعیل خائف، شاعر معروف و عالم متبحر شیراز، بود در شانزدهم آذر ۱۳۱۵ در محله دروازه کازرونِ شیراز زاده شد. رشته ادبیات فارسی را برای تحصیل آکادمیک برگزید و کمی پس از کودتای ۲۸ مرداد، وارد دانشکده ادبیات دانشگاه شیراز شد که در آن زمان، دانشگاه پهلوی خوانده میشد. در سال ۱۳۳۹ لیسانس ادبیات فارسیِ خود را از این دانشگاه دریافت کرد و چهار سال بعد نیز، کارشناسیارشد علوم اجتماعی را از دانشگاه تهران اخذ کرد.
او پس از دریافت لیسانس به کسوت معلمی درآمد و تدریس را در دبیرستانهای شیراز آغاز کرد. فوقلیسانس را هم که گرفت، در دانشگاههای شیراز، پیامنور ارسنجان، فسا، جهرم و فیروزآباد به تعلیم دانشجویان پرداخت که تا سال ۱۳۷۹ در مجموع چهار دهه ادامه یافت.
در همین اثنا که به تهران آمده بود، مسئول تبلیغات و انتشارات کمیته پیکار با بیسوادی شد، و سپس کاری در وزارت فرهنگ و هنر اختیار کرد. مدتی نیز شعبه فارس کتابخانه ملی ایران را اداره کرد. جز این، ایامی هم در مرکز حافظشناسی حضور داشت و تدریس میکرد.
پرویز راه ویژه خود را یافته است که نه راه توللی است نه راه نادرپور و نه راه نیما. بل راهی است بین همه اینها و متأثر از همه اینها ولی مستقل و متعلق به او، و این خیلی مهم است و گواه مقام بلند خائفی در شعر امروز / منوچهر آتشی
خائفی همکاری با مطبوعات را از جوانی و وقتی تنها ۲۱ سال داشت آغاز کرد. نخستین مطلبی که از او منتشر شد، مقالهای در مجله «آشفته» بود که از طرفداران دکتر محمد مصدق به شمار میآمد. اولین شعرش را دو سال بعد برای فریدون مشیری فرستاد تا در مجله «روشنفکر» که مسئول صفحه ادبیاش بود، چاپ کند. پیش از این نیز سیمین بهبهانی علاقهمند شده بود اشعار او را در مجله «تهران مصور» منتشر کند.
نخستین کتابش چند سال بعد با نامِ «حصار» در سال ۱۳۴۲ در کانون تربیت شیراز و با طرح جلدی از مرتضی ممیز منتشر شد که شعرِ آغازینِ آن، «روزها گذشت» بود:
روزها را هفتهها کردیم.
هفته را سالها کردیم.
سالها را نیز...
این همه بیهودگی را سال کردیم و سرآوردیم...
این همه بیهودگی را زندگی کردیم...
در آن زمان، خیلیها او را تاثیرگرفته از فریدون توللی دانستند، که البته خود هم، ابایی از آن نداشت. این کتاب، مورد توجه بسیاری ازجمله فریدون مشیری، نادر نادرپور، محمد زهری، یدالله رؤیایی و محمود مشرف آزاد تهرانی (م.آزاد) و منصور اوجی قرار گرفت و حتی، محمدرضا شفیعی کدکنی، یادداشتی در روزنامه خراسان نوشت و او را، «حنجره تازهای در شیراز» دانست. البته، از آنسو رضا براهنی گفت: «من خائفی، شاعر شیرازی، را شاعر نمیشناسم.»
چهار سال بعد، دومین کتابش «باز آسمان آبی است» منتشر شد آن هم، با طرح جلد ممیز در شیراز. نخستین شعر بیوزنش نیز در همین کار آمد. در سال ۱۳۵۱ بود که «از لحظه تا یقین» و شش سال پس از آن هم، «این خاکِ تابناکِ طربناک» را بیرون داد. او در سالهای پس از انقلاب نیز بیکار نماند و «کی شعرِ ترانگیزد» در سال ۱۳۷۰، «گزیده پنج کتاب» در سال ۱۳۷۵، «پیرانه و پار و پیرار» در سال ۱۳۷۷، «یاد و باد» در سال ۱۳۷۹، «آخرین آغاز» در سال ۱۳۸۴ و کتاب «لحظههای عمر» در سال ۱۳۸۹ را به بوته نشر سپرد. آخرین کتابش هم که شش سال پیش عرضه شد، «آوازهای آویزان» نام داشت که مشتمل بر ۱۲۷ شعر نشریافته در انتشارات نوید شیراز بود. دو کتاب دیگر نیز دارد، یکی «پندِ سعدی» و دیگری «بازگشت یادنامه میرزا کاظمی» که سال انتشار هیچ یک مشخص نیست. جز این، او در صحبتهای خود، از دو کتابِ در حال نگارش با نامهای «نقد و بررسی آثار فریدون توللی» و «غزل فارسی در خطه فارس» نیز یاد کرده که ظاهرا هیچ یک تاکنون نشر نیافتهاند.
او در حافظپژوهی نیز از یگانههای روزگار بود و چهار اثر «حافظ در اوج» در سال ۱۳۵۳، «مقاله و مقابلهها» در سال ۱۳۵۴، «نگاهی به غزل حافظ» در سال ۱۳۶۰ و مجموعه مقالاتی با عنوان «مجمع پریشانی» در سال ۱۳۹۰، از این دسته آثار هستند.
منوچهر آتشی در مجله تماشا درباره پرویز خائفی مینویسد: «پرویز راه ویژه خود را یافته است که نه راه توللی است نه راه نادرپور و نه راه نیما. بل راهی است بین همه اینها و متأثر از همه اینها ولی مستقل و متعلق به او، و این خیلی مهم است و گواه مقام بلند خائفی در شعر امروز.» محمدحسین شهریار هم در روزنامه خراسان در سال ۱۳۴۳ مینگارد: «مدتی بود که چشمها را به دروازه شیراز دوخته شده بود و صاحبدلان انتظار وقوع حادثهای را میکشیدند. حادثهای که با وقوعش، فضای هنر از ترانههای ناب پر شود. صدای خائفی این سکوت و خاموشی را شکست و در فضا پیچید و یک شاعر پراحساس و خلاق پا به میدان گذاشت.»، فریدون مشیری هم در مجله روشنفکر میگوید: «پرویز خائفی در کار شاعری نه آنچنان نوپرداز است که در بیراهههای وادی شعر راه خود را گم کند و زبانش را کسی نشناسد و نه چون قافیهپردازان و مضمونسازان کهنهپرست در لاک خود خزیده است که دنیای خارج را احساس نکند. در شعر او تازگی مضمون، تازگی تشبیه و اوزان مناسب یکجا گرد آمده و لاجرم مقبول طبع مردم صاحبنظر گشته است... .»
*توصیف محمود مشرف آزاد تهرانی(م.آزاد) درباره پرویز خائفی
منبع: ایرنا
کلیدواژه: شاعر دانشگاه شیراز ادبیات فارسی شیراز حافظ پرویز خائفی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۵۰۷۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی: