خاطرهگویی استادیار دانشگاه یاسوج به سبک گل و بلبل/ استاد از من خواست بیمقدمه و بدون اجازه بزنم زیر آواز!
تاریخ انتشار: ۱۳ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۲۸۶۲۲۰
کلاس به راه افتاد؛ الحق که آن روز حضرت او غوغا کرد. تعبیرهای شیرینش از آن غزل نوروزی خواجه، دل همه را برد؛ که من از انتهای کلاس بیمقدمه و بیاجازه، پرنده صدا را از قفس سینه رها کردم.
شاهرخ موسویان، استادیار دانشگاه یاسوج در گفتگو با خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، به خاطرات دوران دانشجویی خود اشاره کرده و اینگونه می گوید: بهار سال هفتاد و چهار بود.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دانشکده ما چسبیده بود به حافظیه، مقبره حافظ. این دو مکان مقدس شانه به شانه هم میساییدند. دوش به دوش هم به هم گوش میسپردند. در آن ترم درس حافظ هم داشتم. تصورش را کنید؛ درس حافظ، در کنار حافظ، در دانشکده حافظ و در سرمستی بوی بهارنارنجهای شهر حافظ. همه چیز محشر بود، معرکه بود.
از آنها معرکهتر، استادی داشتم از اهالی دل. فقط دانستهها را آموزش نمیداد؛ دانستن را بیشتر یاد میداد. ذوق داشت؛ و ما ذوق میکردیم که ذوق داشت. او نقیضه این شعر بود که در مورد دانشکدههای ذوق کش ادبیات گفته اند:
شاعری
وارد دانشکده شد.
دم در ذوق خود را
به نگهبانی داد...
با من دوست بود. یا شاید من با او. نمیدانم. با من راحت بود. یا شاید من با او. میدانم؛ هر دو باهم. یادم میآید آن روز بهاری قرار بود با این غزل خواجه در کلاس مغازله کنیم؛ عشقبازی کنیم:
ز. کوی یار میآید نسیم باد نوروزی/ از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
حضرت استاد قبل از کلاس، مرا به اتاقش فراخواند. رفتم. گفت: «موسویان! امروز میخواهم با کمک شما به کلاس حالی بدهیم و شوری.»
من با تعجب: «در خدمتم استاد. چه کمکی از من ساخته است؟»
حضرت او: «من نیم ساعتی کلاس را گرم میکنم. به هیجان میآورم. غزل خواجه را تفسیر میکنم. هوای حالها که مساعد بود، تو بی مقدمه و بدون اجازه از من بزن زیر گوش آواز.»
من باز هم با تعجب: «اما استاد! کاری غریب است. ممکن است جواب ندهد. حتی ممکن است دانشجویان به خنده و مسخرگی برگزار کنند.»
حضرت او: «نه صدای تو خوب است. جواب میدهد. توی این بهار همه چیز جواب میدهد.»
و حضرت او خبر داشت که من خرده هوشی دارم و سر سوزن ذوقی. نیمه دانگ صدایی داشتم. بهار شیراز دست کم سه دانگ دیگر هم اشانتیون به حنجرهها میداد. بدصداها را هم خوش صدا میکرد. با توطئهای مقدس وارد کلاس شدیم. در صندلی آخر نشستم.
کلاس به راه افتاد. الحق که آن روز حضرت او غوغا کرد. تعبیرهای شیرینش از آن غزل نوروزی خواجه، دل همه را برد. کلاس مست شد. دختران و پسران مدهوش شکرکلامی حضرت او بودند که من از انتهای کلاس بی مقدمه و بی اجازه، پرنده صدا را از قفس سینه رها کردم. در دستگاه ابوعطا به گوشهای هم کلاسیها شوریدم:
ز کوی یار میآید نسیم...
حضرت او دفعتا لگام سخن را کشید. از سخن باز ایستاد. همه کلاس به یکباره نگاههایشان را به سمت من رها کردند، اما هیچ کس حتی لبخند هم نزد. هیچ کس نخندید. حالشان خوش بود. حالم را خوش کردند. واجد وجدی شدم بی همتا. بوی بهار نارنج از پنجره کلاس خود را با سماجت به داخل میکشاند و با آواز من هم آغوش میشد. دیگر هرگز چنان نخواندم که آن روز. آن روز من نخواندم؛ شیراز بود که در من میخواند. آب رکناباد بود که در حنجره ام جاری بود.
روی باند مصرع آخر که فرود آمدم، دیگر چیزی نفهمیدم. صدای کف زدنهای ممتد در کلاس پیچیده بود. حضرت او هم دست میزد. لبخند را هم به گرمی میزد.
بوی بهارنارنج هنوز با صراحت و سماجت در مشامم میپیچید.
سالها گذشت. من گذشتم. حضرت او گذشت. همکلاسیها گذشتند. اما هنوز که هنوز است، این خاطره از من نمیگذرد.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: دانشجوی دانشگاه شیراز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۲۸۶۲۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دانشگاه با فرهنگسازی در جامعه خودباوری را به منصه ظهور برساند
به گزارش خبرنگار خبرگزاری علم و فناوری آنا، مراسم بزرگداشت مقام و هفته معلم با حضور سعید رازقی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی استان بوشهر، هیئت رئیسه دانشگاه، استادان، کارکنان و دانشجویان با تجلیل از استادان پیشکسوت دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر با محور «زندگی پاک بر بنیاد روانشناسی مثبتگرا» در این واحد دانشگاهی برگزار شد.
سعید رازقی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی استان بوشهر در این مراسم اظهار کرد: حوزه کار با استادان و معلمان، بهترین حوزه فعالیتی و ارتباطی در جامعه است.
وی با بیان اینکه دوران دانشجویی، بهویژه دوره کارشناسی، دورانی ویژه، خاطرهانگیز و متفاوت از همه سالهای تحصیل است به دانشجویان توصیه کرد: این دوران فرصتی طلایی برای دانشجویان بوده و باید از تجربه و علم استادان نهایت بهره را ببرند. استادان برای دانشجویان، الگو و نماد هستند. بیشک تأثیر کلام، لحن گفتار، پوشش، رفتار و اعمال استادان تا سالیان سال بر روح و روان دانشجویان اثرگذار باقی خواهد ماند.
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی استان بوشهر با اشاره به سلسله نیازهای انسان ازنظر آبراهام مازلو (نظریه انگیزشی در علم روانشناسی) اضافه کرد: باید تلاش کرد تا دانشگاه در کنار تدریس علوم و دانش، به معنای واقعی محل تربیت و فرهنگسازی در جامعه باشد تا بتوان خودباوری و خودشکوفایی که مبحث رأس این هرم است را به منصه ظهور رساند.
استاد بدون حضور دانشجو معنایی ندارد
یکی از استادان پیشکسوت دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر نیز درباره زندگی پاک با استفاده از غزلی از حافظ بر بنیاد روانشناسی مثبتگرا با بیان اینکه استاد بدون حضور دانشجو معنایی ندارد، گفت: نزدیک به سه دهه است که بیش از گذشته زندگی انسان با مقوله زندگی پاک آمیخته و در شرایط کنونی جهان و وجود هجمههای مختلف و ناپاکیهای بسیار، برگزیدن راه و رسم پاکی در زندگی و ادامه دادن به آن بسیار سخت شده و باید به فردی که در این سلوک زندگی میکند، هزاران آفرین گفت.
عباس عاشورینژاد با بیان اینکه ناپاکیهای بسیار دور تا دور زندگیها را فراگرفته و هیچ جا از گزند آثار مخرب آن در امان نمانده، عنوان کرد: این نفوذ در امور، حتی به نهادهای مقدسی همانند مدرسه و دانشگاه نیز رسوخ پیدا کرده و افرادی را که مسیر صحیح زندگی را برای خود برگزیدهاند را تحتفشار قرار داده است. این عیب روزگار کنونی، یک حسن نیز محسوب میشود در این فشارها، زمانی که انسان مرحلهای از زندگی خود را با همه فشارها با پاکی به پایان میرساند، قطعاً حلاوت و رضایت بیشتری در خود احساس خواهد کرد.
وی با قرائت غزلی از حافظ شیرازی عنوان کرد: «لسانالغیب» میفرماید:«کمتر از ذره نهای پست مشو مهر بورز / تا به خلوتگه خورشید رسی چرخزنان / بر جهان تکیه مکن ور قدحی میداری / شادی زهرهجبینان خور و نازکبدنان / پیر پیمانهکش من که روانش خوش باد / گفت پرهیز کن از صحبت پیمانشکنان / دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل / مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان» حافظ در این چهار بیت تأکید میکند که انسان میتواند زندگی زیبا و پاکی داشته باشد به شرط اینکه از نکاتی که از این غزل برداشت میشود، بهرهمند شود.
چهره ماندگار فرهنگی استان بوشهر اضافه کرد: این ابیات بدین معناست که نخست انسان بزرگ است و حق ندارد کوچک فکر کند و شایسته بوده اهداف بلند و ارزشمند انتخاب کند. همچنان که حرکت ذره به سوی خلوتگه خورشید است، مسیر حرکت انسان باید به سوی نور باشد. چنانکه در نظریه امید «اشنایدر» اصالت هدف به خوبی دیده میشود.
عاشورینژاد ادامه داد: دوم اینکه یکی از پیشفرضهای روانشناسی مثبتگرا این بوده که انسان باید بپذیرد که هیچ چیزی پایدار نیست. حافظ هم میگوید: انسان نباید بر جهان گذرا تکیه کند، همه چیز فانی است به جز ذات پروردگار، بنابراین انسان نباید عزتنفس و آبروی خود را فدای آرزوهای خام و ناپخته کند و شایسته بوده تا اگر چیزی دارد آن را با دیگران شریک شود تا زندگیاش به شادمانی بگذرد. سوم اینکه حافظ میگوید: از همنشینی با بدعهدان و پیمانشکنان بپرهیزد، چون اینان امنیت انسان را بر هم میزنند و آبروی آدمی را تهدید میکنند.
وی افزود: چهارم اینکه روانشانسی مثبتگرا بر اهمیت دوستی در تحقق «شادمانی درونی» و «شادکامی پایدار» تأکید دارد، حافظ هم میگوید: دوستان واقعی را بیابد و دایره دوستیهای اصیل را گسترش دهد و در حفظ رابطه دوستیها بکوشد و دشمنان و انسانهای شیطانصفت دوری کند.
به گزارش آنا، در این مراسم با قدردانی از استادان پیشکسوت و برجسته دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر در سال گذشته از استادانی که به مرتبه استادیاری و دانشیاری ارتقا یافته بودند، تجلیل شد.
انتهای پیام/